دانلود رایگان سازهای ناکوک از پانیا۹۸ ۱۳۹۹
دانلود رایگان سازهای ناکوک از پانیا۹۸ ۱۳۹۹ با لینک مستقیم
دانلود فیلم Sazha-ye nakook با کیفیت عالی
نام فیلم : Sazha-ye nakook
امتیاز : 5.8 در سایت IMDb
زبان : Persian
سال انتشار : 2020
محصول کشور : Iran
کارگردان : علی حضرتی
بازیگران : غزل شاکری ، هنگامه قاضیانی ، حامد کمیلی ، مرتضی ضرابی،
فیلم سازهای ناکوک قصه دو خواهر است که با ورود مردی عاشق، هویت اولی در آستانه فروپاشی و شخصیت دومی در مسیر جدیدی از خودشناسی قرار می گیرد…
سایر اطلاعات فیلم :
- رده سنی : NA
- نویسنده : اصغر عبدالهی ، علی حضرتی،
- زمان فیلم : 1 ساعت و 33 دقیقه

نقد و برسی سازهای ناکوک:
“هدیه” با بازی غزل شاکری، با مشکلات روحی و روانی متعددی دست و پنجه نرم میکند. همزمان خواهرش “هلیا” با نقش آفرینی هنگامه قاضیانی، سعی دارد شرایط را مدیریت و از بحران خارج کند. بزرگترین مشکل سازهای ناکوک، شخصیت پردازی ناقص آن است که تبدیل به یک ضعف جدی شده است.
هلیا یک روانشناس است، اما به جای آنکه در شخصیت و روند فیلم، این قضیه نشان داده شود، تماشاگر باید با استناد به دیالوگها و تاکید فیلم بر دکتر بودن او، متوجه روانشناس بودن هلیا شود.
هدیه نیز باید شخصیتی بیمار و پر چالش را به تصویر بکشد، اما تماشاگر در طول فیلم متوجه نمیشود که چرا هدیه باید تا این حد ذهن درگیری دا سازهای ناکوک نقطه ضعفهای زیادی دارد اما نقطه ضعف اصلی یا همان پاشنه آشیلاش این است که نمیتواند مخاطب را به لحاظ حسی به اوج برساند.
این درحالیست که ایده دو خطیِ فیلم اصلا بد نیست و تا قسمتهایی حسی از دلهره و کنجکاوی در مخاطب ایجاد میکند، اما به دلایلی که اشاره خواهم کرد، نمیتواند تیر را به قلب بزند. بهتر است در ابتدا ایده اصلی را با هم مرور کنیم تا بعد به سراغِ باقیِ ماجرا برویم.
فیلم سازهای ناکوک درباره دو خواهر به نام هدیه (غزال شاکری) و هلیاست (هنگامه قاضیانی) که فقط همدیگر را دارند. هدیه از یک بیماری خاصِ افسردگی رنج و گاهی هم لذت میبرد و هلیا که یک روانپزشک است، تمام لحظاتی را که سر کار حضور ندارد، برای مراقبت از هدیه سپری میکند.
در این میان ازدواج هدیه با پارسا (حامد کمیلی)، تغییراتی در زندگیِ این دو خواهر ایجاد میکند. در ادامه نیز این ایده دو خطی با یک کشمکش بسط پیدا میکند؛ دقیقا زمانی که پارسا به هدیه اصرار میکند تا برای مقابله با توهماتش به خانه پدریش که جایی قدیمی است برود و از آن سو هلیا که خاطره بدی از آن خانه دارد، سعی میکند مانع از ماندنِ هدیه در آنجا شود.
تا اینجای فیلم مخاطب به دیدنِ ادامه فیلم جذب میشود، به خصوص وقتی هلیا از پارسا به عنوان یک فردِ روانی یاد میکند. در نتیجه از همان ابتدا، چند سوال کلیدی در ذهن مخاطب شکل میگیرد؛
سوالاتی که نحوه پاسخ دادن به آنها میتواند سرنوشت یک فیلم را مشخص کند. خطرِ به اوج نرسیدن اتفاق ناگواری که در سازهای ناکوک میافتد این است که به سوالهایی که در ذهن مخاطب ایجاد میکند، یا بدترین جوابها را میدهد و یا تا پایانِ فیلم به آنها هیچ جوابی نمیدهد.
سوال اول این است که چرا پارسا به دختری مثل هدیه آنقدر علاقهمند شده که چشماهش را بر روی هر عیبی بسته و تازه بعد از ازدواج پیگیرِ مسائل شخصیتی و خانوادگیِ او میشود؟ هدیه دختری افسرده، با اعتماد به نفسِ پایین، تنهاگزین و آرام است که تمایلاتِ خودکشی در خودش دارد.
در واقعیت، کمتر مردی به چنین زنی جذب میشود مگر آنکه مردی با شخصیتی خاص یا حتی غیرعادی باشد. در ابتدا بخاطر حرفهای هلیا گمان میکنیم پارسا یک مردِ روانی است اما در ادامه این کنجکاویها به صفر میرسد و میبینیم که او به جز عاشقبودن هیچ ویژگی دیگری ندارد.
این موضوع زمانی بدتر میشود که پارسا متوجهِ درستیِ حرفهای هلیا میشود و تمایلات خودکشی را به وضوح در هدیه میبیند اما باز هم هیچگونه تغییری در رفتارش ایجاد نمیشود. پارسا حتی درباره ادامه دادن به زندگی با هدیه دچار نگرانی و تردید هم نمیشود.
در نتیجه هدیه با یک زندگی بدون چالش به زندگی با پارسا ادامه میدهد، بدون اینکه خطری این رابطه را تهدید کند و هدیه را به ورطه بدی بکشاند.
سوال دوم این است که اگر ژنِ خودکشی در هدیه وجود دارد و گاهی او را تحت تاثیر قرار میدهد، پس چرا خودِ هدیه از بیماری خود آگاه نیست و حتی آن را انکار میکند؟ این انکار تا حدی پیش میرود که حتی فیلمنامهنویس نیز در پایان آن را به فراموشی میسپارد.
چطور میشود تمایل به خودکشی که از کودکی با هدیه بوده، در طی یک سفرِ عادی و آن هم در یک هوای مهآلود، به جای تشدید شدن از بین برود؟ به طوری که میلِ هدیه به خودکشی، در پایان فیلم، کوچک و ناچیز تصویر میشود و مراقبتهای هلیا و خسته شدن هدیه از این اوضاع، به مساله مهم فیلم تبدیل میشود.
این موضوع باعث شده است که نتیجه فیلم به کلی بیمنطق و غیرقابل باور و غیرجذاب جلوه کند. سوال سوم این است که دقیقا چه رازی در گذشته خانوادگی هلیا و هدیه وجود دارد؟ اگر تنها راز آن خانه، همان قضیه خودکشیِ مادر است، این را هدیه هم به خوبی میداند. حتی مخاطب نیز خیلی زود از آن آگاه میشود.
پس چه چیز دیگری وجود دارد؟ چرا هدیه نباید کمد مادر را باز میکرد؟ چرا نباید جلوی هلیا از گذشته حرف میزد؟ حتی موسیو، این کافهدارِ ارمنی هم که ادعا میکند خانواده آنها را به خوبی میشناسد، حرف جدیدی برای گفتن ندارد و کارکردی جدیای هم در فیلم ندارد.
در واقع فیلمنامهنویس در حد یک ایده بسیار ناچیز توقف میکند و امکان قصهپردازیِ بیشتر را از خود میگیرد. هیچ رازی هم وجود ندارد و تنها تفاوت این است که هلیا خودکشی مادر را به چشم میبیند اما هدیه پشت در میماند و این صحنه را نمیبیند.
نکته جالبی که در اینجا وجود دارد این است که اگر با یک فیلم هالیوودیِ خوشساخت طرف بودیم، حتما یک صحنه فلشبک (بازگشت به گذشته) از آن روزِ به اصطلاح تلخ (خودکشیِ مادر) میدیدیم و به حس و حال دو دختر نزدیک میشدیم.
جذابیتهایی جزئی اما تاثیرگذار که در فیلمهای ایرانی خیلی کمتر شاهد آن هستیم. سوال چهارم که به نوبه خودش اهمیت دارد این است که چرا هلیا به عنوان خواهر بزرگتر، هیچ زندگی شخصیای برای خود ندارد؟ چرا درباره علاقه او به یک مرد یا مسائل عاطفیاش چیزی به مخاطب گفته نمیشود.
-
- رایگان | کیفیت 1080
- حجم : 795 MB
-
- رایگان | کیفیت 720
- حجم : 370 MB
-
- رایگان | کیفیت 480
- حجم : 228 MB